بغض لعنتی دوباره گلویم را گرفته ...
نشستم کنج اتاق، کنار میز تحریر قدیمی
و " گل گلدون من " رو برای خودم زمزمه می کنم ...
می رسه به "وقتی چشمات هم میاد؛ دو ستاره کم میاد"
تحمل من هم سر میاد!!
با اشک می خونمش ...
پر از غلط و بی هدف ...
تو را وا می گذارم به هر که بیشتر از من دوستت بدارد!!
نظرات شما عزیزان:
نیلوفر 
ساعت10:40---16 آذر 1390
خیلی قشنگ بود...
|